روزها می گذرد
يكی پس از ديگری
و هيچ اتفاقی نمی افتد
اتفاق يعنی
تو
كه بند كنی دلم را
به بند بندِ زندگی
كه روزهايم جان بگيرد
و شب هايم بي درد بگذرد
تو اتفاق نمی افتی
و دلم
ترک می خورد از انتظار
و اين منم كه
ذره ذره از پا می افتم.
جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما... دردا که نیستت خبر از روزگار ما...
بند ,جان ,جانا ,می افتم ,ذره ,كه ذره ,جانا به ,می افتم جانا ,به جان ,جان رسید ,رسید ز
درباره این سایت